روزگارم مرد با تمام خاطراتش

فدای تو عشقم (احسان)

ستاره...

 رفتم از شهر خدا ستاره چيدم واسه تو،تو ستارمو سوزوندي آخرش گفتي برو.
آي دلت بسوزه ميرم تو اسير دلتي،
كاش ميدونستي عزيزم اون ستاره خودتي.
تو سوزوندي خودتو با خودت منم سوزوندي.
كاشكي دل نداشتي و جاش...
توي قلب من ميموندي...

+ نوشته شده در پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391برچسب:, ساعت 13:47 توسط رکسانا | یک نظر


لبخند!

آموخته ام که :

لبخند ارزانترین راهی است که می شود

با آن نگاهی را وسعت داد.

براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد

+ نوشته شده در پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391برچسب:, ساعت 13:39 توسط رکسانا | 3 نظر


آدمها

 دلگیر نشو از آدمها ! نیش زدن طبیعتشونه !

 

سال هاست که به هوای بارانی میگویند : "خــــــراب

+ نوشته شده در پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391برچسب:, ساعت 12:56 توسط رکسانا | یک نظر


همانند شیشه

    به مانند شیشه شکستم آسان بود ولی دیگر به من دست نزن........

   اینبار زخمیت می کنم!!!

+ نوشته شده در چهار شنبه 27 ارديبهشت 1391برچسب:, ساعت 22:53 توسط رکسانا | 3 نظر


LOVE!

براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد

    برای خریدن عشق هرکس هرچی داشت آورد....

   دیوانه هیچ نداشت و گریست.....

   گمان کردند چون ندارد می گرید....

   اما هیچکس ندانست که قیمت عشق اشک است و قیمت اشک عشق!!!!!!

+ نوشته شده در چهار شنبه 27 ارديبهشت 1391برچسب:, ساعت 22:52 توسط رکسانا | 4 نظر


ارزون!

    ارزانتر از آنچه فکرش را بکند بود اما برای من گران تمام شد!!!!!

براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد

+ نوشته شده در چهار شنبه 27 ارديبهشت 1391برچسب:, ساعت 22:48 توسط رکسانا | نظر بدهید


گناه!

براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد

   باتمام وجود گناه کردم

   اما او نه نعمتش را از من گرفت

   و نه گناهانم را فاش کرد

   حال اگر اطاعتش کنم چه خواهد کرد......

+ نوشته شده در چهار شنبه 27 ارديبهشت 1391برچسب:, ساعت 22:46 توسط رکسانا | 2 نظر


شک نکن...

     شک ندارم خداوند مرا سر راهت قرار داد

    تا عاشقت باشم از بین دیگران

    مرا انتخاب کرد چون می دانست

    به بهترین شکل دوستت خواهم داشت!!!!!

+ نوشته شده در چهار شنبه 27 ارديبهشت 1391برچسب:, ساعت 22:42 توسط رکسانا | نظر بدهید


اینو یه جا خوندم خوشم اومد گفتم بزارم شما هم بخونید...

    میتوانستم ناله کنم...خنديدم

 

    ميتوانستم شکايت کنم...قدردانی کردم

 

    ميتوانستم فرياد بزنم...سکوت کردم

 

    ميتوانستم نفرين کنم...دعا کردم

 

    ميتوانستم ويران کنم...ساختم

 

    ميتوانستم تحقير کنم...خود را شکستم

 

    ميتوانستم برانمت...بدرقه ات کردم

 

    يادم باشد..حرفی نزنم که به کسی بربخورد

 

    نگاهی نکنم که دل کسی بلرزد

 

    راهی نروم که بيراه باشد

 

    خطی ننويسم که

 

    آزار دهد کسی را

 

    يادم باشد که روزگار خوش است...همه چيز بر وفق مراد....

 

    خب

 

    تنها دل ما

 

    دل نيست

+ نوشته شده در چهار شنبه 27 ارديبهشت 1391برچسب:, ساعت 11:44 توسط رکسانا | 3 نظر


آدم برفی!

     پسرک آدمکی برفی می سازد تنها یک دقیقه نگاهش می کند.

 

    ولی اوج لذت بازیش لحظه ای است : که آنرا خراب می کند

     واینگونه اولین درسها را می آموزد تا روزی مثل آدم بزرگ ها شود!!!

+ نوشته شده در چهار شنبه 27 ارديبهشت 1391برچسب:, ساعت 11:41 توسط رکسانا | نظر بدهید


عشق!!!

    عشق یعنی :

   کوچک کردن دنیا به اندازه یک نفر

   وبزرگ کردن یک نفر به اندازه دنیا.

+ نوشته شده در سه شنبه 26 ارديبهشت 1391برچسب:, ساعت 16:59 توسط رکسانا | نظر بدهید


ترس!!!

    ترس از دست دادن را ریخت از دست دادنت!!!!

 

  

+ نوشته شده در سه شنبه 26 ارديبهشت 1391برچسب:, ساعت 16:57 توسط رکسانا | یک نظر


...

  

   سالها پیش مورچه ای رو مسخره میکردم که عاشق تفاله ی

   چایی بود خودمو یادم رفته بود که عاشق آشغالی بودم که فکر

   میکردم آدمه......

 

+ نوشته شده در سه شنبه 26 ارديبهشت 1391برچسب:, ساعت 1:8 توسط رکسانا | 3 نظر


هیشکی با من نمیمونه!

 

     هنوز که هنوزه / دلم از این میسوزه / اونی که دنیای من بود /

     همه ی رویای من بود / رفت و برگشت و نگام کرد / زیر لب

     اسمی صدام کرد / دل من لرزید و لرزید / اون به گریه هام می

     خندید / همه گفتن اون غریبه / خنده هاش همه فریبه / ولی من

     گفتم صدام کرد / وقت رفتن یه نگام کرد / اونا خندیدن به حرفام /

     عشقی که نبود تو دستام / حالا فهمیدم غریبه / همه ی حرفاش

     فریبه / زیر لب می گفت دیوونه /

                      هیشکی با تو نمیمونه.......

+ نوشته شده در سه شنبه 25 ارديبهشت 1391برچسب:, ساعت 23:59 توسط رکسانا | 3 نظر


منه بی عقل!

  شبهای بلند و بی عبادت چه کنم ؟؟؟

 

 طبعم به گناه کرده عادت چه کنم؟؟؟

 گویند کریمی است که گناه می بخشد

 گیرم که او ببخشد من از خجالت چه

 کنم!!!!!

+ نوشته شده در دو شنبه 25 ارديبهشت 1391برچسب:, ساعت 23:55 توسط رکسانا | نظر بدهید


میدونم...

   میدونم دلت گرفته : من برات سنگ صبورم مثل تو از همه دورم

 

  واسه من

 

  زندگی سرده نکنه تو هم

 

  غریبی....

  کاش میشد اشکاتو پاک کرد بمیرم تو هم بریدی؟

  چه تبسم قشنگی!!

  وقتی به غم ها بخندی....

  آخه ارزشی نداره دل به این دنیاببندی....

   نازنینم دنیا همینه.....

اون که خوب بود بدترینه...!!!!

+ نوشته شده در دو شنبه 25 ارديبهشت 1391برچسب:, ساعت 23:47 توسط رکسانا | یک نظر


قلب!!

    

 

    قلب تنها عضوی است که با نگاه لمس می شود.....

 

    قلب تاری است که وقتی بشکند بهتر می نوازد........

 

+ نوشته شده در دو شنبه 25 ارديبهشت 1391برچسب:, ساعت 23:46 توسط رکسانا | نظر بدهید


صبور!

از پایان گرفتن غم هایت نا امید شده ای....

به خاطر بیاور زیباترین صبحی که تا به حال تجربه کرده ای....

مدیون صبرت در برابر سیاهترین شبی هست

که هیچ دلیلی برای تمام شدن نمی دید!!!!!

 

+ نوشته شده در یک شنبه 24 ارديبهشت 1391برچسب:, ساعت 22:1 توسط رکسانا | نظر بدهید


وقتی نیستی!!!

انگار که تو در کنارم نیستی...

 

 

شب یا روز کدامیک بهتر است...؟؟؟

 

چه بگویم؟؟؟؟؟

 

میدانم که هر دو بی ارزشند آنگاه که تو در کنارم نیستی...!!!!!

+ نوشته شده در جمعه 22 ارديبهشت 1391برچسب:وقتی نیستی!!!, ساعت 15:28 توسط رکسانا | یک نظر


خدایا....

 

 

خدایا وقتی ازم گرفتی و بهم بخشیدی فهمیدم معادله زندگی نه غصه

خوردن واسه نداشته هاست نه

نه شاد بودن واسه داشته ها !!!!!!!

+ نوشته شده در جمعه 22 ارديبهشت 1391برچسب:خدایا,,,,, ساعت 15:25 توسط رکسانا | یک نظر